بهسازی خطوط ریلی :
بهسازی خط به انجام اصلاحات اساسی در روسازی چند بلاک طی برنامهی از پیش تعیین شده اطلاق میشود. بهسازی خط شامل برش خط برای برداشتن، بازکردنپابندها، برداشتن تراورسها، سپس سرند بالاستها و تقویت آنها، تعویض ریلها، پابندها، تراورسها و سایر متعلقات معیوب و به دنبال آن نصب خط و تراورس بر روی بالاست تقویت شده و در انتها جوشکاری درزریل میباشد. طبق یک معیار قدیمی راهآهن، میبایست به طور میانگین سالانه 350 کیلومتر خط بهسازی شود.
میزان تخریب روسازی خط به عوامل عمدهای چون نوع خط (سبک، متوسط و سنگین)، شرایط آب و هوایی، فشار دینامیکی قطارها (ناشی از سرعت و بار محوری آنها) و مقدار تراکم تردد قطارها وابسته است. با احتساب شرایط خاص ایران، مقرر بوده که بنا به نوع و وضعیت مسیر، اینکار هر 10 سال یکبار انجام شود. در خطوط نو یا کم تردد، این فاصلهی زمانی بسیار بیشتر میشود. البته در راهآهن ایران به دلیل کمبود بودجه و ناتوانی در دستیابی به این معیار، تکالیف انباشتهی بهسازی خط زیاد است. متأسفانه عدم بهسازی به موقع خط موجب بروز سوانح متعدد در فواصل کوتاه زمانی در برخی از مسیرها و بهم ریختگی نظام تعمیرات میشود. در این حالت به ناچار راهآهن به طور اضطراری، ضربتی و با بسیج همهی امکانات به این نوع تعمیرات خط تن در میدهد. هزینهی هر کیلومتر بهسازی خط (بدون در نظر گرفتن سوزن دو راهی و تکه مرکزی)، حداقل معادل 50 در صد سرمایهگذاری بابت ساخت هر کیلومتر خط جدید است. بنابراین سرمایهی لازم برای بهسازی 350 کیلومتر خط در سال معادل 175 کیلومتر تک خطه یاقریب 88 کیلومتر دوخطهی جدید در سال است.
بازسازی خطوط ریلی :
بازسازی خط به انجام اصلاحات اساسی در روسازی و زیر سازی خط در چند بلاک تعیین شده طی برنامهی مصوب اطلاق میشود. فرض بر این است به دلیل عمر طولانی و فرسودگی بیش از حد خط، کلیهی روسازی خط تجدید شود. پس از برداشتن روسازی، بستر خط تقویت، شیروانی سازی، کوبیده و تسطیح گردد. ابنیهی فنی نظیر پلهای کوچک و آبروها تقویت و اصلاح شوند. پس از انجام بازسازی بستر خط، روسازی نو بر روی آن نهاده شود. طبق همان معیار قدیمی راهآهن ایران، میبایست سالانه حداقل 200 کیلومتر از خطوط ریلی (یا هر 30 سال یکبار) بازسازی شود. اما بر اثر عواملی چون حوادث و فرسایش شدید طبیعی، بهرهبرداریمداوم بد (مثل بارمحوری بسیار فراتر از معیارهای مصوب خط به دلیل اضافه بارگیری، باربندی نامتوازن یا معیوب بودن شاسی، بوژی و چرخهای واگنها) و همچنین نگهداری مستمر نامناسب (تأخیر طولانی در انجام بهسازی خط)، ممکن است که این مهم کمتر از 30 سال انجام پذیرد.
زیر سازی خط بسته به نوع مصالح (نظیر خاک رس یا ژئوتکستایل یا اسلب ترک یا خاک نامرغوب و غیره) و نحوهی رعایت استانداردهای اجرایی بسترسازی، دارای مقاومت و عمر مختلفی است. در بازسازی خط ممکن است که به عواملی چون انواع دیوارهای حفاظتی، آبروها، ترانشهها، پلها و تونلها، گالریها و سایر سازههای فنی نیز پرداخته شود که قاعدتاً بر هزینههای مربوطه میافزاید.
طبق معیار دو دههی قبلِ برخی از کشورهای اروپایی، میانگین طول زمانی دورهی بازسازی خط (دارای بستری با مصالح عادی و شرایط آب و هوایی معتدل)، به طور تقریب پس از عبور حدود 350 تا 450 میلیون تن بارناخالص از خط فرا میرسیده است. این استاندارد در برخی از کشورها (نظیر آمریکا) برای خطوط خوش ساخت (به وسیلهی به کار بردن مصالح و اجرای عالی) و بهرهبرداری و نگهداری بسیار خوب، تا مقدار 1.2 میلیارد تن هم ارتقاء یافته بود. طبق همان معیار قدیمی اروپایی (یعنی عبور 400 میلیون تن بار ناخالص)، اگر میزان وزن ناخالص عبوری از پر ترددترین مسیر راهآهن فعلی (اعم از باری و مسافری) سالانه 15 میلیون تن در نظر گرفته شود، آنگاه همین خط باید پس از 27 سال بازسازی شود. بدین ترتیب با طول تقریبی 11000 کیلومتر خطوط اصلی، سالانه باید 407 کیلومتر بازسازی خط انجام شود. اما این رقم بنا به دلایل زیر برای راهآهن ایران قابل قبول نیست:
- بیش از 63 درصد بارناخالص بر روی خطوط 5 منطقهی هرمزگان، یزد، اصفهان، شرق و تهران است. ضمن اینکه تنها مسیرهایی که 15 میلیون تن بار ناخالص از آن عبور میکند، در منطقه مرکزی راهآهن است.
- کمتر از 10 درصد بارناخالص بر روی خطوط 8 منطقهی آذربایجان، شمالغرب، شمالشرق2، زاگرس، جنوبشرق، فارس و کرمان است
- اغلب خطوط موجود نوساز و با تردد فوق العاده کم هستند.
بنابراین با تمرکز بیشتر بر بازسازی خطوط پرتردد قدیمی و با در نظر گرفتن محدودیت شدید فعلی بودجه، مقدار 200 تا 250 کیلومتر در سال کافی به نظر میرسد. هزینهی بازسازی هر کیلومتر خط (در دشت و بدون در نظر گرفتن سازههای فنی سنگین)، حداقل معادل سه چهارم سرمایهگذاری لازم برای احداث یک کیلومتر خط جدید است. به تعبیری برای بازسازی 200 کیلومتر خط، به بودجهای معادل 150 کیلومتر تکخطه یا 75 کیلومتر دوخطهی جدید نیاز است.
اما با نگاهی به نمودار زیر مشخص میشود که عملکرد بهسازی و بازسازی خطوط ریلی اولاً پرفراز و نشیب و ثانیاً بسیار کمتر از اهداف ذکر شدهی بالا است. طی 10 سال گذشته، میانگین عملکرد سالانهی بهسازی 144 کیلومتر و بازسازی 131 کیلومتر بوده است. این ضعفِ در عملکرد، به دلیل محدودیت بودجه راهآهن و عدم برونسپاری کامل امور تعمیرات خط (در نتیجه سرمایهگذاریهای اندک بخشخصوصی برای ورود به این حوزه) بوده است.
برای اینکه تصویری واقعیتر از عملکرد ضعیف نگهداری شبکهی ریلی نسبت به نیازهای مربوطه ارائه گردد، لازم است که به محاسبات مربوط به تداوم شرایط موجود و وضعیت آیندهی راهآهن نظری افکنده شود. در حال حاضر حدود 7000 کیلومتر از خطوط ریلی (با احتساب مسیرهای دوخطه) زیر بار سنگین و متوسط ترافیکی قرار دارند. در دههی گذشته قریب 1440 کیلومتر خط بهسازی شده است. اگر وضع به همین منوال بگذرد، به تقریب کمتر از نیم قرن طول میکشد تا صرفاً همین 7000 کیلومتر خط، تحت پوشش عملیات بهسازی قرار گیرند. این درحالی است که طی سالهای آینده حدود 2 هزار کیلومتر از خطوط پرترافیک موجود دوخطه میشوند و محورهای پرترافیک متعددی همچون چابهار- زاهدان- یونسی هم راهاندازی میگردد. یقیناً چنین روندی به فرسودگی بیش از حد روسازی خطوط و بروز سوانح خطرناک میانجامد.
در مورد عملیات بازسازی هم وضعیت چندان رضایت بخش نیست. به ویژه اینکه رها سازی خطوط به مدتهای طولانی، موجب صدمه دیدن زیرساخت خط و سازههای فنی میگردد و به ناچار به عملیات بازسازی نیاز میشود. همانطور که محاسبه گردید، برای دستیابی به اهداف بهسازی و بازسازی خطوط میبایست حداقل سالانه مبلغ سرمایهگذاری معادل 325 کیلومتر خط جدید به امور حیاتی بهسازی و بازسازی خطوط اختصاص یابد. امر حیاتی از این منظر که:
- بی توجهی به این امور، بازیکردن با جان مسافرین و تحمل سوانح ریز و درشت است.
- اجرای امور بهسازی و بازسازی خطوط عقبانداختنی نیست، زیرا به نسبت تأخیر در انجام آنها، بر هزینههای مربوطه (اعم از خط و ناوگان) افزوده میشود.
- خرابی خطوط، برکارکرد روان حملونقل ریلی و کسب درآمدهای راهآهن تأثیر زیاد میگذارد.
- عدم سرمایهگذاری بخشخصوصی در حوزهی تعمیرات خط و کمبود بودجهی راهآهن موجب میشود که توان اجرایی تعمیراتی هم محدود باقی بماند. به گونهای که حتی اگر روزی به سبب وخامت اوضاع خطوط راهآهن، لازم شود که به طور اضطراری منابع عظیمی برای رفع معضل مزبور در اختیار راهآهن قرار گیرد، اولاً چند سال طول میکشد تا ظرفیت سازی اجرایی و تشکیل کارگاهها در سطح نیاز ارتقاء یابد. ثانیاً از آنجایی که اجرای عملیات بهسازی و بازسازی خطوط، عموماً در امر حملونقل مسیرهای پرتردد اختلال ایجاد میکند، افزایش تعداد کارگاهها برای جبران تکالیف انباشته، به حمل ریلی آسیب وارد میآورد.
یکی از موانع افزایش توان رشد ظرفیت نظام نگهداری خطوط ریلی، سیاست حفظ ماشین آلات خط نزد راهآهن، به بهانهی گرانی و تعداد محدود آنهاست. تداوم این سیاست باعث شده که دهههای متمادی است که برای خرید یا نوسازی ماشین آلات تعمیرات خط سرمایهگذاری کافی نشده است. این در حالی است که ماشین آلات خط گرانتر از وسایل نقلیه ریلی نیستند و بخشخصوصی هم برای اینکار منابع کافی در اختیار دارد. مشکل اصلی علاوه بر سیاست اشتباه فوق، نحوهی قیمت گذاری برای فعالیتهای تعمیرات خط است. چنانچه این سیاست به کناری نهاده شده و سیستم قیمت گذاری پیشرفتهی خرید خدمات کامل (خدمات نیروی انسانی به اضافهی مصالح و ماشین آلات خط) برقرار شود، آنگاه میتوان امیدوار بود که پس از چندی با ارائهی تسهیلات مناسب، بخشخصوصی به سرمایهگذاری در این زمینه راغب شده و نظام برونسپاری کامل نگهداری خط بر حسب محورهای ریلی به مورد اجرا گذارده شود. لازم به یادآوریست که شرکتهای پیمانکار ساخت خطوط جدید، توانایی انجام امور نگهداری(مجموعهای از تعمیرات جاری، بهسازی و بازسازی خطوط موجود) را هم دارند. برای اینکه این مهم انجام شود میبایست از تعداد کافی از پیمانکاران بزرگ در زمینهی نگهداری و ساخت خطوط ریلی بهرهگیری شود.
نظام مدرن قیمتگذاری که در کشورهای پیشرفته رایج است، بدین صورت میباشد که پیمانکار برندهی مناقصه، در برابر دریافت مقادیر معینی کارمزد، کل امور تعمیرات جاری، بهسازی و بازسازی خطوط یک محور را بر حسب شرایط ترافیکی، عوارض طبیعی و آب و هوایی برای یک دورهی میان مدت برعهده میگیرد. او میبایست تحت نظارت راهآهن همواره وضعیت کیفی آن خط را در یک سطح استاندارد باقی نگهدارد.
با توجه به موارد فوق توصیه میشود که:
- نسبت به برونسپاری کامل تعمیرات خطوط از طریق تأمین تسهیلات کم بهره و واگذاری ماشین آلات خط اقدام شود.
- راهآهن نسبت به رها کردن امور تصدیگری و واگذاری لکوموتیوها اقدام نماید. زیرا در این صورت میتواند منابع حاصل از اینکار را برای امور حیاتی و زیربنایی راهآهن صرف کند و از طرف دیگر با حذف هزینههای سالانهی تعمیرات جاری و اساسی لکوموتیوها، منابع مربوطه را صرف هزینههای حاکمیتی نگهداری زیربنا نماید.
- قدری از بودجهی مربوط به ساخت خطوط جدیدِ کم بازده (که با فشارهای سیاسی مقامات محلی در حال ساخت هستند) کاسته شده و به این امور حیاتی و حساس پرداخته شود، تا شاید بدین ترتیب علاوه بر کمتر شدن میزان خسارات ناشی از سوانح ناخواسته، با افزایش سرعت قطارها، بر درآمد راهآهن و شرکتهای حملونقل خصوصی افزوده شود.